دانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Qualitative and Quantitative Variation of Forest Stands after one Period of Forest Management Plan (Case study: Namkhane DistrictKheyrud Forest)تغییرات کمّی و کیفی تودههای جنگلی بعد از اجرای یک دوره طرح جنگلداری (بخش نمخانهـجنگل خیرود)2432563611010.22059/jfwp.2013.36110FAوحیداعتماداستادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-6560-7653منوچهرنمیرانیاناستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانمحمودزبیریاستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانباریسمجنونیاناستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران، کرج، ایرانغلامحسینمرادیدانشجوی دکتری، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20110809The aim of this research was to determine the number and volume changes after the implementation of a 10 years forest management plan period and comparing of these changes with the aimed purposes. Inventories have been done systematic random sampling in 1000 m<sup>2</sup> area plots. Diameter at breast height, control trees height and quality of first 6 m trunk length of trees with dbh more than 42.5 cm is measured and estimated. Volumes of inventoried trees were calculated based on forest management plan Taryf. To compare the mean volume and number of trees per hectare in the two inventories volume table, t test was aplicated. In order to compare trees height curves at the beginning and end of period, cloud points of control trees was drawn and then modeling with regard to it. The results showed that during the implementation, mean volume has increased 10 sylves per hectare and 47 trees has decreased in hectare, but these changes were not significant regarding to t test (d.f=32, P<0.05). After implementation, the height curve of tress and volume of trees with high degree of quality has increased. Percent volume per hectare of beech species is passed from planned mode (ideal mode) and the species hornbeam and oak nears to ideal mode. The other species have not only failed to approach the ideal goals, but also we are far from it. Reforestation rate performed is almost 50 percent of planned.این بررسی با هدف تعیین میزان تغییرات تعداد درخت و موجودی حجمی سرپا پس از اجرای یک دوره طرح جنگلداری دهساله (1362ـ1371) و مقایسة این تغییرات با اهداف انتخابشده صورت گرفته است. آماربرداری در ابتدا و انتهای دوره بهروش منظم تصادفی و با قطعات نمونۀ 10 آری انجام شد و در هر قطعه نمونه، قطر برابر سینۀ درختان از قطر 5/7 سانتیمتر به بالا، و ارتفاع دو اصله درخت شاهد اندازهگیری شد و کیفیت 6 متر اول تنة درختان دارای قطر برابر سینۀ بالاتر از 5/42 سانتیمتر برآورد شد. حجم درختان آماربرداریشده بر اساس تعاریف طرح جنگلداری نمخانه محاسبه شد. برای مقایسۀ میانگین حجم و تعداد درختان در هکتار در دو آماربرداری از آزمون t استودنت استفاده شد و برای مقایسة منحنی ارتفاع درختان در ابتدا و انتهای دوره، ابر نقاط مربوط به ارتفاع درختان شاهد ترسیم و با توجه به آن مدلسازی شد. نتایج نشان داد که طی اجرای طرح، میانگین حجم در هکتار 10 سیلو افزایش، و میانگین تعداد در هکتار 47 اصله کاهش یافت که این مقدار تغییرات با توجه به آزمون انجامشده (در سطح احتمال 5 درصد) معنیدار نیست. پس از اجرای طرح، منحنی ارتفاع درختان بالاتر رفت و حجم درختان با کیفیت درجة یک افزایش یافت. درصد حجم در هکتار گونة راش از مرز برنامهریزیشده بیشتر شد و در مورد گونههای ممرز و بلوط به اهداف ایدهآل نزدیکتر شد. در مورد سایر گونهها نه تنها نتوانسته به اهداف ایدهآل نزدیک شود، بلکه از آن دور شده است. میزان جنگلکاریهای انجامگرفته تقریباً 50 درصد میزان برنامهریزیشده است.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36110_bca569415770727815210d8acecf7334.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Study of Cadmium Remediation Potential in Different Organs of Ash
(Fraxinus rotundifolia Mill.) and Balck locust (Robinia pseudoacacia L.)بررسی پتانسیل پالایش کادمیوم در اندامهای گوناگون اقاقیا (Robinia Pseudoacacia) و زبانگنجشک (Fraxinus Rotundifolia)2572663611110.22059/jfwp.2013.36111FAنداخواجه ئیکارشناس ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرانانوشیروانشیروانیاستادیار گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران0000-0001-9953-3779مجیدمخدوماستاد گروه جنگلداری و اقتصاد جنگل، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهرانمصطفیخوشنویسمربی پژوهشی مؤسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع، تهرانمریمروحیکارشناس محیط زیست، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهرانJournal Article20110228Phytoremediation technology is the use of plants to remove pollutants such as heavy metals from the environment and accumulation of them in different plant tissues. In this study the ability of two plant species; <em>Robinia pseudoacacia </em>and <em>Fraxinus</em> <em>rotundifolia</em> to remediate the cadmium, was compared. 90 two-years old seedlings of these two species were cultivated in Alborz Research Centre of Karaj in March 2008. The cadmium chloride solutions with the concentrations of 0, 250, 500, 1000 and 2000 mg L<sup>-1</sup> were foliar application on the seedlings in June 2009. Then the leaves were collected from the seedlings during two times a year, in August and at the beginning of autumn. Moreover, some samples were supplied from twigs, roots and pot soils in January 2009. The concentrations of cadmium in samples were determined by ICP and the data were analyzed by completely randomized design in SPSS. Results showed significant different between two species in all the organs. The amounts of Cd concentration in <em>F.</em> <em>rotundifolia</em> were higher than <em>R. pseudoacacia</em> in the mature leaf, fall leaf and roots. The amount of Cd in the stem of <em>R. pseudoacacia</em> was higher than the stem of <em>F.</em> <em>rotundifolia</em>. So, it could be concluded that <em>F.</em> <em>rotundifolia</em> is more valuable in accumulation of the cadmium in short time and <em>R. pseudoacacia</em> is more suitable in long time. The maximum concentration in mature leaf of<em> F.</em> <em>rotundifolia </em>was461.5 mg<sup>-1</sup> kg. Therefore, it may be announced as a hyperaccumulator species based on previous studies.گیاهپالایی فنّاوری استفاده از گیاهان در رفع آلودگیها از جمله فلزات سنگین از محیط و تجمع آن در بافتها و اندامهای گوناگون گیاه است. در این پژوهش، توانایی دو گونة زبانگنجشک و اقاقیا برای گیاهپالایی عنصر کادمیوم بررسی شد. در اسفندماه 1387 تعداد 90 نهال دوساله از این دو گونه در مجتمع تحقیقاتی البرز کرج کشت شد. محلولهایی از کلرید کادمیوم در غلظتهای 0، 250، 500، 1000، و 2000 میلیگرم در لیتر تهیه و در خردادماه بر روی هر نهال برگپاشی شد. سپس از برگهای هر نهال در دو نوبت در سال، یکی در مردادماه و نوبت بعدی در اوایل آبانماه و شروع خزان، نمونههایی برداشت شد. همچنین نمونههایی از سرشاخهها، ریشه، و خاک گلدانها در دیماه همان سال برداشت شد. غلظت کادمیوم در نمونهها با استفاده از دستگاه ICP تعیین شد و دادهها با طرح کاملاً تصادفی بررسی شدند. نتایج نشان داد که اختلاف مقادیر غلظت کادمیوم بین دو گونه در همۀ اندامها معنیدار بود. میزان غلظت کادمیوم در زبانگنجشک در اندامهای برگ مردادماه، برگ خزانشده، و ریشه از اقاقیا بیشتر بود. در ساقه میزان غلظت کادمیوم در اقاقیا بیشتر بود. بنابراین، از لحاظ انباشت کادمیوم، در کوتاهمدت (مانند بارش ناگهانی آلاینده) گونة زبانگنجشک ارزشمندتر، و در بلندمدت اقاقیا مناسبتر است. بیشترین میزان غلظت در برگ مردادماه زبانگنجشک (5/461 میلیگرم در کیلوگرم) بود که بر اساس مطالعات پیشین ممکن است این گونه یک بیشانباشتکننده باشد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36111_8958b43fa3df93aec0e8d2a5f8999f66.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Accuracy of Line Sampling Method for Estimating Canopy Cover and Density of Zagros Forests in Chartagh, Ardalصحت روش خط نمونه در برآورد تاج پوشش و تراکم جنگلهای زاگرس در منطقة چهارطاق اردل2672763611210.22059/jfwp.2013.36112FAهرمزسهرابیاستادیار بیومتری جنگل، دانشگاه تربیت مدرسیوسفعسکریکارشناس ارشد جنگلداری دانشگاه شهرکردمحمودزبیریاستاد بیومتری جنگل، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهرانJournal Article20120222In this research, we tested biasedness of canopy cover and density estimation of forest trees and shrubs by the use of line sampling method. For this aim, locations and crown width of all trees and shrubs with crown width more than 10 cm in a 53 ha forest area in Ardal located in Chahar-Mahal and BakhtiariProvince were recorded. Then, 100 segments of line transect with various length (50, 100, 150, 200, 250, 300, 350 and 400 meter) were sampled, and this procedure was repeated 100 times. We used ANOVA to see if there is any significant differences between the estimated forest density and canopy cover with the different transect length. Results showed that, there is no statistical significant difference between various transects length for both variables. Also, as could be expected, by increasing the length of transects, the coefficient of variation was decreased and this decrease were negligible for transects longer than 200 m. This means no more precision could be achieved by more effort on measuring sample lines longer than 200 m. Analysis showed that the line transect sampling method is biased (over estimate) and the average relative bias were between 4-6 and 6-10 percent for tree density and crown coverage, respectively. Based on results, it can be claimed that, by considering the ease and speed of transect sampling method, the bias of estimates are negligible.<span lang="FA" dir="RTL">در این تحقیق اریبی برآورد تاج پوشش و تراکم درختان و درختچههای جنگل با نمونهبرداری به روش خط نمونه بررسی شده است. برای این منظور، قطر تاج و موقعیت مکانی کلیۀ پایههای با قطر تاج بیش از 10 سانتیمتر در یک قطعۀ 53 هکتاری در بخشی از جنگلهای زاگرس، واقع در اردل در استان چهارمحال و بختیاری، ثبت شد. سپس خط نمونههای با طول 50 تا 400 متر با فواصل 50 متری بهتعداد 100 بار، هر بار 100 نمونه بهروش کاملاً تصادفی برداشت شد. وجود اختلاف بین مقادیر برآوردشده با استفاده از خط نمونه با طولهای گوناگون با تحلیل واریانس بررسی شد. نتایج نشان داد که بین طولهای گوناگون از نظر آماری اختلاف معنیداری وجود ندارد و کاهش انحراف معیار با افزایش طول نمونه برای هر دو متغیر پس از 200 متر چشمگیر نبود. بهعبارتی، با افزایش طول خط نمونۀ بیش از 200 متر، افزایشی در دقت نمونهبرداری حاصل نخواهد شد. تحلیل اریبی نشان داد که روش خط نمونه، اریب و بیشبرآورد است. بهگفتۀ دیگر، مقادیر برآوردشده با این روش با آماربرداری صد در صد تفاوت دارد و مقدار اریبی نسبی بین 6 تا 9 درصد برای تاج پوشش و 4 تا 6 درصد برای تراکم پایهها بود. اگرچه نتایج این تحقیق بیشبرآوردبودن این روش و وجود تفاوت معنیدار آماری با نتایج آماربرداری صد در صد را تأیید کرد، مقدار کم و قابل اغماض بیشبرآوردی در مقابل سرعت و کارایی این روش در اجرا، قابل چشمپوشی است.</span>https://jfwp.ut.ac.ir/article_36112_a50c53d4498e79c230f150e752fbbc75.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923A Classification of Juniperus excelsa M.Bieb. Communities and Analysis of Vegetation in Relation to Environmental Variables (Case Study: Some Parts of Alborz Mountains, Iran)طبقهبندی پوشش گیاهی جنگلهای اُرس (Juniperus excelsa M.Bieb.) و تجزیه و تحلیل آن در ارتباط با متغیرهای محیطی (مطالعه موردی: بخشی از کوهستان البرز)2772923611310.22059/jfwp.2013.36113FAهومنروانبخشاستادیار، عضو هیئت علمی گروه جنگلداری مناطق خشک، دانشکدۀ کویرشناسی، دانشگاه سمنانمحمدرضامروی مهاجراستاد گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهرانمصطفیاسدیعضو هیئت علمی گروه گیاهشناسی مؤسسۀ تحقیقات جنگلها و مراتعمحمودزبیریاستاد گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهرانوحیداعتماداستادیار گروه جنگلداری دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران0000-0001-6560-7653Journal Article20120406Mountainous forest communities of Irano-Turanian vegetation region are characterized with <em>Juniperus excelsa</em>. These forests have involved too many changes in the past and nowadays mostly are not integrated. But there are still some dense or broad stands. In this research, we have studied such these communities and their ecological properties in north of Tehran to northwest of Semnan province. A data set including floristic data according to Braun-Blanquet method and environmental variables were provided. To classify the vegetation, TWINSPAN and analyzing vegetation data with JUICE, and to investigate the species-environment relationship, ANOVA and Ordination (CCA and PCA) was used. According to the results, the vegetation was classified into six groups which were specific in floristic composition and ecological characteristics, and were described by their site properties, constant and indicator species. These groups took placed in three forest communities: <em>Juniperus excelsa - Rhamnus pallasii, J. excelsa - Cotoneaster nummularius </em>and<em> J. excelsa - Lonicera iberica. </em>The first one is significantly related to lower altitude and soils with poor nitrogen and organic matters, the second community is interested in upper lands and nutrient soils with a high saturated water capacity and the third one comprises stands impressed by the moist climate of the Hyrcanian region. جوامع جنگلی ارتفاعات ایران و تورانی با گونة ارس شناخته شده است. این جنگلها از گذشتههای دور تاکنون تغییرات زیادی را متحمل شدهاند و امروزه کمتر نشانی از جوامع پیوستۀ جنگلی دارند، اما هنوز هم میتوان تودههای دورافتاده اما متراکم ارس و حتی جنگلهای وسیع آن را یافت. در این تحقیق به پوشش گیاهی و ویژگیهای اکولوژیک این جنگلها در البرز جنوبی از شمال استان تهران تا شمال غرب استان سمنان پرداخته شده است. برداشت دادههای پوشش گیاهی بر اساس روش براون بلانکه همراه با اندازهگیری برخی متغیرهای مهم محیطی انجام پذیرفت. برای طبقهبندی پوشش گیاهی از TWINSPAN، تحلیل پوشش گیاهی از نرمافزار JUICE، و برای بررسی روابط پوششگیاهیـمحیط از تجزیۀ واریانس (ANOVA) و رجبندی CCA و PCA بهرهگیری شد. بر اساس نتایج بهدستآمده شش گروه پوشش گیاهی مشخص شد که از لحاظ فلورستیک و اکولوژی متمایز بودند و ویژگیهای رویشگاهی هریک با تعیین گونههای غالب و معرف تشریح شد. این گروهها در سه تیپ اصلی جای گرفتند: Juniperus Excelsa - Rhamnus Pallasii،Juniperus Excelsa - Cotoneaster NummulariusوJuniperus Excelsa - Lonicera Iberica. گروه اول در ارتفاعات پایینتر و خاکهای فقیرتر از نظر ازت و مادة آلی رویش دارد؛ در حالی که گروه دوم در ارتفاع بالاتر و خاکهایی با ازت، مادة آلی، و ظرفیت رطوبت اشباع بیشتری رویش دارد. گروه سوم نیز مختص مناطقی تحت تأثیر رژیم رطوبتی با منشأ هیرکانی است.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36113_be6ba28141303010a2224250e3ac4833.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Storage Behavior and Desiccation Sensitivity of Seeds in Acer monspessulanum L.رفتار ذخیرهای و حساسیت به خشکی بذرهای سیاه کرکو (Acer Monspessulanum Sub. Turcomanicum)2933043611410.22059/jfwp.2013.36114FAغفارصلواتیدانشجوی کارشناسی ارشد جنگلشناسی و اکولوژی جنگل، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانوحیدهپیام نوراستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گرگان، گرگانمحمد رضاکاوسیاستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گرگان، گرگان، ایرانعلیرضاعلی عرباستادیار دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی دانشگاه گرگان، گرگان، ایران0000-0002-6946-8926Journal Article20111022This study was carried out in order to study of effect desiccation sensitivity and seed moisture content (SMC) on primary features of seed and seedlings of <em>A. monspessulanum </em>sub<em>. turcomanicum</em> with aim to determine seed storage behavior. Pure and ripe seeds were collected from valley Zarrin gol of Alli- Abad city located with Golestsn province in elevations of 500 to 1100 meter above sea level, with initial moisture content 46%. Seeds were stratified for six months to overcome the seed dormancy and in order to creation 9 level moisture content consist of 45%, 40%, 35%, 30%, 25%, 20%, 15%, 10% and 5%, seeds were dried near silica gel in 25°C. All dried seeds imbibed in water for 24 h and incubated under optimum growth condition sow for 30 days using a complete randomized factorial design, with 4 replications. Characteristics of emerged seedlings were recorded every day. Results showed that <em>A</em>. <em>monspessulanum</em> shows intermediate seed storage behavior and threshold water content (TWC), critical water content (CWC), and lethal water content (LWC) get 40%, 20% and 5% for this species. Also with reduce moisture content lead to reduce seed viability, germination percentage, germination speed, germination value, germination energy and vigor index and primary features seedlings consist of length seedling, radical biomass and stem biomass. This study was a basic research and defines that the seeds of this species are not capable of long-term maintenance. To obtain the seedlings with desired characteristics moisture content should not be less than the threshold 40% at planting time.این تحقیق با هدف شناخت رفتار ذخیرهای، حساسیت به خشکی، و اثر رطوبت داخلی بذر بر صفات جوانهزنی و خصوصیات اولیۀ بذر و نونهالهای حاصلۀ بذرهای سیاه کرکو انجام شده است. بذور سالم و رسیدۀ درختان افرا کرکو از درۀ زرینگل علیآباد استان گلستان در دامنۀ ارتفاعی 500 تا 1100 متری از سطح دریا و با رطوبت اولیۀ 46 درصد جمعآوری و برای غلبه بر خواب بذر به مدت شش ماه استراتیفه شدند؛ سپس برای تشکیل 9 سطح رطوبتی شامل رطوبت 45 (شاهد)، 40، 35، 30، 25، 20، 15، 10، و 5 درصد در مجاورت مادۀ رطوبتگیر سیلیکاژل و در دمای 25 درجۀ سانتیگراد قرار گرفته و پس از 24 ساعت آبنوشی با استفاده از طرح فاکتوریل کاملاً تصادفی با 4 تکرار بهمدت 30 روز در ژرمیناتور کاشته و بذور جوانهزده هر روز شمارش شدند. نتایج نشان داد بذرهای افرا کرکو دارای رفتار ذخیرهای حد واسطاند. حد آستانه، حد بحرانی، و حد کشندۀ رطوبت داخلی بذر این گونه بهترتیب 40، 20، و 5 درصد بوده و با کاهش رطوبت داخلی، صفات جوانهزنی بذر (ظرفیت حیاتی، سرعت، ارزش، انرژی، درصد جوانهزنی، و شاخص بنیۀ بذر)، و خصوصیات اولیۀ نونهالها (وزن خشک ساقهچه و ریشهچه و طول گیاهچه) کاهش مییابد. با بررسی این تحقیق پایهای مشخص میشود که بذور این گونه قابلیت نگهداری بلندمدت ندارند. برای بهدستآوردن نهال بذری با ویژگیهای مطلوب نباید رطوبت بذر این گونه در زمان کاشت، از حد آستانۀ 40 درصد کمتر باشد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36114_366e4475c97b9cfde35a13b0a3de4158.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Investigation of Layering Treatment Effect at Different Conductivity Levels on Paper Propertiesبررسی تأثیر تیمار لایهنشانی در سطوح مختلف هدایت الکتریکی بر ویژگیهای کاغذ3053173611510.22059/jfwp.2013.36115FAحمیدرضارودیاستادیار، گروه مهندسی فنّاوری سلولز و فرآوردههای کاغذی، دانشکدۀ مهندسی انرژی و فنّاوریهای نوین، دانشگاه شهید بهشتی، زیراب، ایرانیحییهمزهدانشیار گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایران0000-0001-5237-9866قنبرابراهیمیاستاد گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانربیعبهروز اشکیکیدانشیار گروه علوم و صنایع چوب و کاغذ، دانشکدۀ منابع طبیعی نور، دانشگاه تربیت مدرس، نور، ایرانموسیمحمدنژاددانشیار گروه خمیر و کاغذ، مؤسسۀ تکنولوژی آسیا (AIT)، تایلندJournal Article20111012Surface properties of cellulosic fibers can be modified by Layer-by-Layer (LbL) technique. Different factors influence the performance of LbL technique. The properties of pulp fiber suspension i.e., conductivity of the fiber suspension are of such factors, affect the results of the LbL process. In this study, the physical and mechanical properties of handsheet with basis weight of 60g/m<sup>2</sup>, made from LbL-treated recycled OCC fibers at various salt concentrations with biopolymers cationic and anionic starches evaluated. The results showed that apparent density and formation quality of handsheets made of LbL-treated recycled fibers were improved significantly, while there was no obvious change for paper roughness. Bonding ability indexes including tensile index and Scott bond were also increased significantly. Moreover, the variation of conductivity showed a dual effect on the electrochemical properties of OCC fiber surface and starch absorption. The salt concentration of 0.001M NaCl with 140µS/cm conductivity was the optimum condition for layering.خصوصیات سطحی الیاف سلولزی با تکنیک لایهنشانی اصلاح میشود. عوامل مختلفی بر کارایی این تکنیک مؤثرند. ویژگیهای سوسپانسیون الیاف مانند میزان هدایت الکتریکی از این عواملاند که بر نتایج فرایند لایهنشانی اثر میگذارند. در این تحقیق، خمیرکاغذ تهیهشده از الیاف بازیافتی با تکنیک لایهنشانی با پلیمرهای طبیعی نشاستة کاتیونی و آنیونی در سطوح مختلف هدایت الکتریکی لایهنشانی شدند و کاغذهای دستساز با وزنپایۀ 60 گرم بر متر مربع تهیه و ویژگیهای مختلف فیزیکی و مکانیکی آنها بررسی شد. نتایج نشان داد که تیمار لایهنشانی الیاف بازیافتی سبب بهبود زیادی در دانسیتة ظاهری و شاخص کیفیت شکلگیری کاغذها میشود؛ در حالی که زبری سطح تغییر مشخصی نداشت. مقاومت به کشش و پیوند داخلی کاغذ بهعنوان شاخصهای قابلیت پیوندپذیری بین الیاف نیز بر اثر تیمار لایهنشانی روند افزایشی بسیار خوبی نشان دادند. نتایج نشان داد تغییر میزان هدایت الکتریکی سوسپانسیون الیاف، اثر دوگانهای بر ویژگی الکتروشیمیایی سطح الیاف و جذب نشاسته دارد. کمترین سطح غلظت نمک NaCl، 001/0 مولار با هدایت الکتریکی µ<span style="text-decoration: underline;">S</span>/cm140، شرایط مطلوب برای لایهنشانی تعیین شد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36115_da2bd7bd814a278b98593414f46f4500.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Effect of Basilit on Fire Resistance and Physical and Mechanical Properties of High Density Fiberboardبررسی اثر بازیلیت بر روی مقاومت به آتش و ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی تختهفیبر سخت3193283611610.22059/jfwp.2013.36116FAابراهیمحجتی مروستکارشناس ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانصدیقهدادای قندیکارشناس ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانعلی اکبرعنایتیاستاد دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانکامبیزراشدیکارشناس ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران، کرج، ایرانJournal Article20120110Fiberboard is one of the widely used wood-based panels for inside the building. In this study, the possible use of Basilit (BH<sub>3</sub>O<sub>3</sub>) or Boric acid with two concentrations levels, 3% and 5% for high density fiberboards (HDF) was investigated. Fire resistance properties including weight loss, the development of the flame height and physical and mechanical properties of the samples were determined. The results showed that the samples treated with 3% Basilit had less weight loss than the samples treated with 5% Basilit and control. In the case of the physical and mechanical properties, the samples treated with 3% Basilit had lowest water absorption and thickness swelling and had the highest bending strength.تختهفیبر از پرکاربردترین فرآوردههای چوبی داخل ساختمان است. در این تحقیق، امکان استفاده از مادة شیمیایی بازیلیت (اسید بوریک) در دو غلظت 3 درصد و 5 درصد روی تختهفیبرِ سخت بررسی شد. خواص مقاومت به آتش شامل درصد کاهش جرم، توسعة ارتفاع شعله، و ویژگیهای فیزیکی و مکانیکی نمونهها اندازهگیری شدند. نتایج نشان داد که نمونههای تیمارشده با بازیلیت 3 درصد، درصد کاهش جرم کمتری از نمونههای تیمارشده با بازیلیت 5 درصد و شاهد داشتند. از نظر خواص فیزیکی و مکانیکی، نمونههای تیمارشده با بازیلیت 3 درصد کمترین مقدار جذب آب و واکشیدگی ضخامت و بیشترین مقاومت خمشی را داشتند.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36116_1bb0e0cc973b699d79f385aac1f9183d.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Investigation of Water Absorption and Dimensional Stability of Beech Impregnated with Methylmethacrylateبررسی میزان جذب آب و ثبات ابعاد راش ایرانی(Fagus Orientalis) اشباعشده با متیلمتاکریلات3293383611710.22059/jfwp.2013.36117FAروژینکاکیدانشجوی کارشناسی ارشد صنایع چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانمریمقربانی کوکندهاستادیار دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ساری، ایرانJournal Article20120614This research was carried out to determine physical properties of beech wood impregnated with methyl methacrylate monomer. Test samples were prepared according to ASTM-D1037 standard. Samples were treated in the cylinder according to Bethel method at five concentration levels of soluble monomer methyl Metacrylate (Diluted in benzene), 0, 40, 60, 80 and 100 percent. Treated samples were heated in oven at 90ºC for 24 hours, then at 103ºC to polymerize the monomers. Monomer absorption percent, changes of weight, density, water absorption, and anti-swelling efficiency (ASE) were determined. Monomer absorption was 41.6, 46.1, 54 and 57.9% in 40, 60, 80 and 100% level. Polymer absorption (WPG), in the lowest and the highest treatment level were 5.3 and 22%. The results showed increasing levels of absorbed polymer, hydrophobicity and dimensional stability of samples treated increased. Water absorption and swelling volume of the sample saturated with a monomer of 100%, compared with the control sample, 54.3 and 63.5 were decreased after the longest immersion time. With increasing monomer absorption, density increased from 0.63 g/cm³ to 0.84 g/cm³ in control samples 84/0 at the highest level of monomer absorption. After 36 hours, anti-swelling efficiency of water-saturated samples treated at the highest level was 240.3% more than lowest level.این تحقیق با هدف بررسی اثر مونومر حفرهای متیلمتاکریلات بر خواص فیزیکی چوب راش ایرانی انجام شد. نمونههای آزمونی بر اساس استاندارد ASTM-D1037 تهیه و در سیلندر اشباع، به روش بتل، در پنج سطح غلظت0، 40، 60، 80، و 100 درصد، با مونومر متیلمتاکریلات رقیقشده با بنزن، بهعنوان حلال، اشباع شدند. بهمنظور پلیمریزاسیون مونومر، نمونههای اشباعشده در آون، بهمدت 24 ساعت، تحت دمای 90 درجة سانتیگراد و متعاقباَ برای همین زمان، تحت دمای 103 درجة سانتیگراد قرار داده شدند. درصد جذب مونومر، افزایش وزن، تغییرات دانسیته، جذب آب، و کارایی ضدواکشیدگی اندازهگیری شد. درصد جذب مونومر در سطوح 40، 60، 80، و 100 درصد، 6/41، 1/46، 54، و 9/57 درصد اندازهگیری شد. درصد جذب پلیمر( افزایش وزن)، در پایینترین و بالاترین سطح نیز، 3/5 و 22 درصد گزارش شد. نتایج نشان داد با افزایش سطح جذب پلیمر، آبگریزی و ثبات ابعاد نمونههای تیمارشده افزایش یافت؛ بهطوری که پس از طولانیترین زمان غوطهوری، جذب آب و واکشیدگی حجمی نمونۀ اشباعشده با مونومر 100 درصد، در مقایسه با نمونة شاهد، 3/54 و 5/63 کاهش یافتند. با افزایش جذب مونومر، دانسیتة چوب از g/cm³ 63/0 در نمونة شاهد به g/cm³ 84/0 در بالاترین سطح جذب افزایش یافت. اثر ضدواکشیدگی نمونههای اشباعشده پس از 36 ساعت غوطهوری، در بالاترین سطح تیمار در مقایسه با پایینترین غلظت مونومر، 3/240 درصد برآورد شد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36117_3907279efa8f85a93848114e495b37fd.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Evaluation of the Antioxidant Capacities and Total Phenolic Contents of Beech, Hornbeam and Poplar Barksارزیابی میزان فنل و فلاونوئید تام و فعالیت آنتیاکسیدانی پوست درختان راش، ممرز، و صنوبر3393493611810.22059/jfwp.2013.36118FAرویافضلیدانشجوی کارشناسی ارشد صنایع خمیر و کاغذ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی سارینور الدیننظرنژاداستادیار گروه صنایع چوب و کاغذ دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساریمحمدعلیابراهیم زادهدانشیار گروه شیمی دارویی دانشگاه علوم پزشکی ساریJournal Article20120609The purpose of this study is to evaluate total phenol and flavonoids and antioxidant effects of beech and hornbeam and spruce; bark. Beech and hornbeam species of northern hardwood and spruce; species of planting trees, despite of their abundance, very little information about the chemical composition of their skin and their application is presented. Antioxidant compounds that prevent disease outbreaks and destruction of food can also be extracted from the skin these plants. After preparation of the bark, acetone extracts were obtained by soxhlet. First, the amount of total phenol and flavonoid extracts measured and then for evaluating the antioxidant properties of extracts; regenerative power and hydrazyl diphenyl pykryl methods were used. The results showed that the amount of phenol and flavonoids were highest in the bark of hornbeam and lowest in the bark of beech. Test results or trapping free radicals DPPH<sup>1</sup> shpwed inhibitory concentrations 50% acetone extract of the bark of beech, hornbeam and spruce; respectively, 07.63, 17.33 and 3.86 micrograms per milliliter, respectively. Also beech extracts has more regeneration power compare with other species. <br /> هدف این مطالعه، بررسی میزان فنول و فلاونوئید تام و بررسی اثر آنتیاکسیدانی پوست درختان راش، ممرز، و صنوبر است. راش و ممرز از گونههای جنگلی شمال ایران، و صنوبر از گونههای دستکاشت است، ولی برخلاف فراوانی این درختان، اطلاعات بسیار کمی در مورد ترکیبات شیمیایی پوست آنها و کاربردشان ارائه شده است. ترکیبات آنتیاکسیدانی که از شیوع بیماریهای مزمن و تخریب بسیاری از مواد غذایی جلوگیری میکنند، از پوست این گیاهان نیز قابل استخراج است. بدینسبب، عصارۀ استخراجشده از گیاهان، که باعث کاهش شیوع بیماریهای مزمن میشود، در صنایع دارویی بسیار اهمیت دارد. پس از تهیة پوست این درختان، عصارههای استنی به روش سوکسوله استخراج شدند. ابتدا میزان فنول و فلاونوئید عصارهها اندازهگیری و سپس برای ارزیابی خواص آنتیاکسیدانی عصارههای استخراجشده، از دو روش دی فنیل پیکریل هیدرازیل و قدرت احیاکنندگی، استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان فنول و فلاونوئید در پوست درخت ممرز بیشترین، و در راش کمترین مقدار بوده است. نتایج آزمون بهداماندازی رادیکالهای آزاد دی فنیل پیکریل هیدرازیل نشان داد که غلظت مهار 50 درصد در عصارة استنی پوست درختان راش، ممرز، و صنوبر بهترتیب 07/63، 17/33، و 3/86 میکروگرم بر میلیلیتر بوده است. همچنین عصارة راش قدرت احیاکنندگی بیشتری در مقایسه با سایر گونهها داشت.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36118_7000f19c1321a60b30bb2b9dc14c1f42.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200866320130923Effect of Cellulose Nanofibers on the Properties of Bagasse Paperاثر استفاده از نانوفیبرهای سلولزی بر خواص کاغذ باگاس3513663611910.22059/jfwp.2013.36119FAمحمد مهدیهادیلامکارشناس ارشد صنایع خمیرکاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران؛ و عضو باشگاه پژوهشگران و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرضا، باشگاه پژوهشگران جوان، شهرضا، ایرانالیاسافرااستادیار گروه صنایع خمیرکاغذ، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانحسینیوسفیاستادیار گروه مهندسی و تکنولوژی چوب، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایرانJournal Article20120726In this research, the effect of cellulose nanofibers on the properties of handsheet paper made from industrial bagasse pulp was investigated. Nanofibers, produced from alpha cellulose of softwoods using grinding method, were added 20 wt% to the handsheet paper. Nanopaper- handsheet composed of 100% cellulose nanofibers- was also prepared. Results indicated that using nanofibers increased water drainage time of the pulp. Addition of nanofibers to the handsheets increased the optical transparency and density while sheet thickness decreased. Papers made with 20 wt% nanofibers showed higher tensile strength than those prepared with pure bagasse fibers. Nanopaper possessed the highest tensile strength. Tear strength was negatively affected by using cellulose nanofibers in such a way that the lowest tear strength obtained for nanopaper. Never eless with Addition of nanofibers to the handsheets in said conditions tear strength decrease but this decreasing of statistical viewpoint wasn't meaningful. <br /> در این تحقیق اثر استفاده از نانوفیبرهای سلولزی بر خواص کاغذهای دستسازِ ساختهشده از خمیرکاغذ صنعتی باگاس بررسی شد. نانوفیبر سلولزی که با روش سوپرآسیاب از آلفاسلولز صنعتی سوزنیبرگان تهیه شده بود بهمقدار صفر و بیست درصد وزنی به کاغذهای دستساز حاصل از خمیرکاغذ صنعتی باگاس اضافه شد. نانوکاغذ متشکل از صددرصد نانوفیبر سلولزی نیز برای مقایسه تهیه شد. خواص مورد بررسی شامل زمان آبگیری خمیر، وزن پایه، ضخامت، دانسیته، شفافیت، مقاومت به کشش، و مقاومت به پارگی بودند. نتایج نشان داد که زمان آبگیری پس از افزودن نانوفیبر سلولز به خمیرپایه افزایش یافت. با افزودن نانوفیبر سلولز، شفافیت (کیفی) ظاهری و دانسیته افزایش، و ضخامت کاغذها کاهش یافت. کاغذهای حاوی بیست درصد نانوفیبر مقاومت کششی بیشتری در مقایسه با کاغذهای بدون نانوفیبر نشان دادند و بیشترین مقاومت کششی متعلق به نانوکاغذ (کاغذ صرفاً شامل مواد نانو) بود. بهرغم خواص مثبت تقویتکنندگی نانوفیبرهای سلولزی در مقاومت کششی، با افزودن نانوفیبر سلولز مقاومت به پارگی کاغذها کاهش نشان داد؛ بهطوری که کمترین مقاومت به پارگی در نانوکاغذ مشاهده شد، ولی بهرغم کاهش مقاومت به پارگی در کاغذهای ترکیبی با شرایط مذکور، این کاهش از لحاظ آماری چندان معنیدار نبود.https://jfwp.ut.ac.ir/article_36119_372e3dffbdc5017ba0b1796a0a6afe95.pdf