دانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Structural Study of Milled Wood and Dioxane Lignin of Populus nigra using DFRC Methodمطالعه ساختاری لیگنینهای چوب آسیابشده (MWL) و دیوکسان چوب صنوبر با استفاده از روش مشتقسازی- گسست کاهشی ( DFRC )1183010510.22059/jfwp.2012.30105FAطیبهپرتویاستادیار دانشکده علوم دانشگاه پیامنور، تهران، ایرانسیداحمدمیرشکراییاستاد دانشکده علوم دانشگاه پیامنور، تهران، ایرانJournal Article19700101In this study, Derivatization Followed by Reductive Cleavage (DFRC) method is used to investigate the structures of milled wood and dioxane lignin of Populus nigra. After carrying out DFRC reactions, the structures of constituents resulted from these two kinds of lignin were investigated by using several spectral methods such as NMR, GC-MASS and GPC. The results obtained from chromatography and spectroscopy studies of these methods have been compared. These comparative results show that the dominant structural components of these two kinds of lignin are obtained from cleavage of ?-O-4 bonds. The main components obtained from dioxane lignin and milled wood lignin are 4-hydroxy-3,5-dimethoxy-1-phenyl propene and 4-hydroxy-3,5-dimethoxy-1-phenyl-?-hydroxy propene (syringyl structures), respectively. Also, there are some guaiacyl structures in these components.در این مطالعه از روش "مشتقسازی – گسست کاهشی" (DFRC) برای بررسی ساختار لیگنین چوب آسیابشده (MWL) و لیگنین دیوکسان چوب صنوبر (Populus nigra) استفاده شد. پس از انجام واکنشهای DFRC، ساختارهای تشکیلدهنده این دو نوع لیگنین توسط فنون طیفسنجی 13CNMR FT- و GC-MASS و نیز کروماتوگرافی نفوذ ژل (GPC) مورد بررسی قرار گرفته و نتایج با یکدیگر مقایسه شده اند. نتایج نشان دادند که مهمترین واحدهای ساختاری در هر دو لیگنین از شکست اتصال در موقعیتهای?-O-4 حاصل میشوند. بر اساس این مشاهدات، مهمترین واحدهای ساختاری مشاهده شده در لیگنین دیوکسان و لیگنین چوب آسیابشده بهترتیب، 4- هیدروکسی-3و5- دیمتوکسی-1- فنیل پروپن و 4- هیدروکسی-3و5- دیمتوکسی-1- فنیل-?- هیدروکسی پروپن (ساختارهای سیرینجیل) و نیز برخی ساختارهای گواییاسیل میباشند.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30105_76427ec50fc052124ce69dbbe98bae29.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Applying Landslide Hazard Zonation in Forest Road Network Designپهنهبندی خطر زمین لغزش به منظور استفاده کاربردی
در طراحی شبکه جاده جنگلی19323010610.22059/jfwp.2012.30106FAالیاسحیاتیدانشجوی ¬کارشناسی ¬ارشد¬ مهندسی¬جنگل، دانشکده¬ منابع¬طبیعی، دانشگاه ¬تهران، ایرانباریسمجنونیاناستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایراناحسانعبدیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-3382-7683علیدسترنجدانشجوی ¬کارشناسی ¬ارشد¬ آبخیزداری، دانشکده¬ منابع¬طبیعی، دانشگاه ¬تهرانعلیاکبرنظریسامانی5 استادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article19700101Forest road networks are essential structures to achieve the forestry aims, but these structures include most implemental and environmental costs. To minimize these costs, the effective factors have to be considered in forest road design which landslide susceptibility is one of the major factors. Road construction on susceptible terrain increase road maintenance cost and environmental impacts. Landslide hazard zonation is a method that can be applied to recognize and avoid the unstable terrain. In this research, the landslide hazard zonation map of Baharbon district in Kheyroud Research Forest was developed using a combined model, AHP and Density Area methods. First, Landslides distribution map of study area was prepared in ArcGIS using field observations and then the map of effective factors in landslide occurrence were prepared. To determine the weight of effective factors AHP was used. Afterward a bivariate statistical model, Density Area, was used for calculating the weight of classes of effective factors maps. By combining the effective factors maps and classifying the combined map with regard to breakpoints of frequency curve, the landslide hazard zonation map was developed. According to the results, 14.7%, 26.9%, 38.9%, 15% and 4.5% of the district were classified as very low, low, moderate, high and very high hazard, respectively. Finally due to lack of landslide occurrence in slope class of 0-15%, as well as it is suitable slope for road design, this class was suggested as positive control points. The other slope classes that were in low and ...شبکه جاده جنگلی پیش نیاز دستیابی به اهداف جنگلداری و بالاترین عامل هزینه بر اجرایی و محیط زیستی می باشد. جاده سازی بر روی اراضی حساس موجب افزایش هزینههای تعمیر و نگهداری جاده در آینده و همچنین خسارت های جبران ناپذیر محیط زیستی میگردد. بدین منظور پهنهبندی زمین لغزش یکی از روشهایی است که میتوان به کمک آن مناطق بحرانی و حساس را مشخص کرد. لذا در این پژوهش به منظور استفاده کاربردی نقشه پتانسیل زمین لغزش در طراحی جادههای جنگلی، بخش بهاربن جنگل خیرود از نظر استعداد رخداد زمین لغزش با استفاده از مدل تلفیقی روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و روش تراکم سطح پهنهبندی گردید. بدین منظور ابتدا پیمایش زمینی در منطقه صورت گرفت و نقشه پراکنش زمین لغزش در محیط ArcGIS تهیه گردید. سپس نقشه مربوط به معیارهای موثر در وقوع لغزش تهیه شد. به منظور تعیین اهمیت نسبی معیارها در وقوع این پدیده از روش AHP استفاده شد. در مرحله بعد با استفاده از مدل آماری دو متغیره (روش تراکم سطح) وزن طبقههای هر معیار محاسبه گردید. سپس نقشههای مربوط به معیارهای موثر با هم تلفیق و نقشه حاصل با توجه به نقاط عطف منحنی فراوانی پهنهبندی شد. طبق نتایج، % 7/14 از سطح منطقه در پهنه با خطر خیلی کم، % 9/26 در پهنه با خطر کم، % 9/38 در پهنه با خطر متوسط، % 15 در پهنه با خطر زیاد و% 5/4 در پهنه با خطر خیلی زیاد قرار گرفتند. در نهایت شیبهای زیر 15 درصد به دلیل عدم وقوع لغزش و...https://jfwp.ut.ac.ir/article_30106_9a549c6e99d2234836f0e9c63e507139.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Relation between seed morphological characteristics of three
native oak species of Zagros with germination characteristics
and seedling growthارتباط ویژگیهای ریختشناسی بذر سه گونه بلوط بومی زاگرس با جوانهزنی و رویش نونهال33453010710.22059/jfwp.2012.30107FAرقیهذوالفقاری1استادیار دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، ایران0000-0003-3467-5447مونانظریدانشجوی کارشناسیارشد جنگلداری، دانشگاه یاسوج، ایرانخالدکریمیدانشجوی کارشناسیارشد جنگلداری، دانشگاه یاسوج، ایرانپیامفیاضاستادیار دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، ایران0000-0001-7842-2287سهرابالوانی نژاداستادیار دانشکده کشاورزی، دانشگاه یاسوج، ایرانJournal Article19700101Conservation and development of Zagros oak forests requires collecting appropriate seeds for
reforestation and afforestation plans. For this purpose, seeds of 60 trees of Quercus brantii,
infectoria and libani (20 trees from each species) were collected from forests of Baneh, western
Iran. After picking up 5 trees with distinct seed weight, the correlation between seed morphological
characteristics and its growing traits like seed germination parameters and primary growth of
seedling was investigated. The results showed that Quercus libani had larger seeds and seedlings
compare to other species, but no significant differences in germination rate were observed between
these three species. Also Quercus infectoria showed highest average time of germination.
Regardless of species, primary growth of seedlings was affected by different seed morphological
characteristics. So that, wider, more circular, bigger and heavier seeds produced larger seedlings.
This correlation was higher in Quercus brantii and lower in Q. infectoria. But, there was no
significant correlation between seed morphology and germination parameters in three oak species.حفاظت و توسعه جنگلهای بلوط غرب، نیازمند استفاده از بذرهای مناسبی است که نهالهای حاصل از آنها رویش بیشتری داشته باشند. به منظور شناخت خصوصیات مثبت بذر در جوانهزنی و رویش نونهالهای سه گونه برودار (Quercus brantii)، مازودار (Q. infectoria) و ویول (Q. libani)، بذرهای 60 درخت (20 درخت از هر گونه) از جنگلهای بانه جمعآوری و پس از دستهبندی در 5 طبقه وزنی، اثر صفات ریختشناسی بذر بر جوانهزنی و رویش نونهالها مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که گونه ویول دارای بذرها و نهالهای بزرگتری نسبت به دو گونه دیگر است، اما تفاوت معنیداری از نظر درصد جوانهزنی بین گونههای مختلف مشاهده نشد و تنها گونه مازودار از میانگین مدت زمان جوانهزنی بیشتری نسبت به دو گونه دیگر برخوردار بود. در سه گونه بلوط مورد مطالعه صفات ریختشناسی مختلفی از بذر بر رویش نونهالها موثر بود، بهنحویکه در همه گونهها بذرهای پهنتر، گردتر، بزرگتر و سنگینتر، نونهالهای بزرگتری تولید نموده و این ارتباط در گونه برودار بیشتر و در گونه مازودار کمتر مشاهده شد، اما هیچ ارتباطی بین صفات ریختشناسی بذر با خصوصیات جوانهزنی بذرها در سه گونه بلوط مشاهده نشد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30107_4b561b48194c7d77c150104726248d59.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Biological resistance of acetylated particleboards exposed to white (Trametes versicolor (and brown (Coniophora puteana) rot fungiبررسی مقاومت زیستی تخته خرده چوب استیله شده در برابر پوسیدگی سفید (Trametes versicolor) و پوسیدگی قهوهای (Coniophora puteana)47563010810.22059/jfwp.2012.30108FAمریمقربانیکوکندهاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی ساری، ایرانکاظمدوستحسینیاستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانعلینقیکریمیاستاد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانبهبودمحبیدانشیار دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی، دانشگاه تربیت مدرس، ایران0000-0001-6344-8900Journal Article19700101This research was conducted to investigate the effect of acetylation on bioresistance of particleboard produced from acetylated wood chips of Fagus orientalis exposed to white (Trametes versicolor (and brown (Coniophora puteana) rot fungi. After 12 hours of soaking in acetic anhydride, in order to achieve three levels of weight gain,namely 5, 9 and 16%, acetylated particles were heated in an oven at 120 ?C for 30, 90 and 240 minutes, respectively. Acetylated and nonacetylated (control) boards were produced with 10% melamine urea formaldehyde (based on the oven-dry weight of particles) and pressed. These boards were tested for decay resistance according to EN113 standard method. Results showed that by increasing the level of acetylation, bioresistance of boards increased for both white and brown rots. However, this effect was more obvious for white rot. In fact, by increasing the level of acetylation from zero to 16%, the weight loss of white brown rotted samples reduced from 21.8% to 0.97% and from 36.3% to 1.78% and for brown rotted samples declined from 32.6% to 11.3% and from 42.9% to 12.8% after 12 and 16 weeks, respectively.این تحقیق بهمنظور بررسی اثر استیلاسیون بر مقاومت زیستی تختههای حاصل از خردهچوب های استیله شده گونه راش ایرانی (Fagus orientalis) در برابر قارچ عامل پوسیدگی سفید (Trametes versicolor) وپوسیدگی قهوهای (Coniophora puteana) انجام گرفت. خردهچوبهای راش پس از 12 ساعت غوطهوری در انیدرید استیک، جهت رسیدن به 3 سطح افزایش وزن (WPG) 5، 9 و 16 درصد به مدت 30، 90 و 240 دقیقه در اتو تحت دمای C °120 حرارت داده شدند. سپس خرده چوبها با چسب ملامین اوره فرمالدهید (MUF) به میزان 10 درصد بر اساس وزن خشک خرده چوب، چسب زنی و پرس گردیدند. اندازه گیری مقاومت زیستی تختههای فوق مطابق استاندارد EN113انجام شد. بررسی اثر شدت استیلاسیون بر مقاومت زیستی نشان داد که با افزایش شدت تیمار، مقاومت تختهها در برابر پوسیدگی سفید و قهوهای افزایش یافت که این اثر در مورد پوسیدگی سفید محسوستر بود. در واقع با افزایش شدت استیلاسیون از صفر به 16 درصد، کاهش جرم نمونه در برابر پوسیدگی سفید پس از 12 هفته از 8/21% به 97/0% و پس از 16 هفته از 3/36% به 78/1% کاهش یافت و در برابر پوسیدگی قهوهای پس از 12 هفته،کاهش جرم از 6/32% به 3/11% و متعاقب 16 هفته مجاورت از 9/42% به 8/12% تقلیل پیدا کرد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30108_41d478205225c3dcef492f9a4d490193.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Effect of Chemical Reagents on Physical and Mechanical Properties of Wood Flour-Polypropylene Compositesاثر برخی مواد شیمیایی بر ویژگی های فیزیکی و مکانیکی
چند سازه آردچوب-پلی پروپیلن57693010910.22059/jfwp.2012.30109FAسعیدکاظمینجفیدانشیار گروه علوم و صنایع چوب وکاغذ، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، ایرانعبدالرضانصیریاوانکیکارشناس ارشد گروه علوم و صنایع چوب وکاغذ، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، ایرانربیعبهروزاستادیار گروه علوم و صنایع چوب وکاغذ، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، ایرانJournal Article19700101In this research, the effects of different chemical reagents on physical and mechanical properties of wood flour-polypropylene composites were investigated. For this purpose, wood flour and polypropylene were compounded (at 50% fiber loading) in a counter-rotating twin-screw extruder in the presence or absence of MAPP to produce the composites. The nominal cross section of the manufactured composites was 70*10 mm2. The specimens were immersed in NaOH (10%), HCl (10 %) and NaClO (2 %). After one week of immersion, the specimens were oven- dried and changes of oven-dried weight and mechanical properties (flexural modulus, flexural strength and un-notched impact strength) were determined. The mechanical properties of the composites immersed in chemical solutions were compared with the non-immersed composites (as control). From the results, the composites immersed in NaOH exhibited higher oven dried weight whereas those immersed in HCl and NaClO exhibited lower oven dried weights. All chemical reagents significantly reduced the mechanical properties of the composites. The addition of 2% MAPP could not considerably reduce the effect of chemical reagents on mechanical properties of studied formulations.در این تحقیق تاثیر مواد شیمیایی مختلف بر خواص فیزیکی و مکانیکی چندسازه آرد چوب-پلی پروپیلن مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور نمونههای چند سازه (با نسبت آرد چوب به پلی پروپیلن 50 /50) با سطح مقطع mm210×70 با استفاده از اکسترودر دو مارپیچ ناهمسوگرد، در حضور و عدم حضور سازگار کننده ساخته شدند. سپس نمونهها به مدت یک هفته در مواد مختلف شیمیایی شامل اسید کلریدریک (10 درصد)، هیدروکسید سدیم (10 درصد) و هیپوکلریت سدیم (2درصد) قرار داده شده و پس از خشک شدن، تغییر وزن و مقاومتهای مکانیکی (مدول الاستیسیته، مقاومت خمشی و مقاومت به ضربه بدون فاق) آنها اندازهگیری شدند. ضمناٌ جهت مقایسه، خواص مکانیکی مواد غوطهور نشده در محلولهای شیمیایی نیز به عنوان شاهد اندازهگیری گردیدند. نتایج نشان دادند که غوطهوری در هیدروکسید سدیم باعث افزایش وزن خشک نمونهها میشود ولی محلولهای اسید کلریدریک و هیپوکلریت سدیم، وزن خشک چند سازه را کاهش میدهند. محلولهای شیمیایی باعث کاهش شدید و قابل ملاحظة خواص مکانیکی مورد مطالعه شدند. استفاده از سازگارکننده نتوانست از کاهش شدید خواص مکانیکی مورد مطالعه جلوگیری نماید.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30109_eeaf500d5a328a5de5befb4c23d2be32.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Optimum combination of animal and farm tractor skidding systems in wood harvestingعملکرد تراکتور کشاورزی و سیستم سنتی در حمل الوار
و بهترین ترکیب آنها71823011010.22059/jfwp.2012.30110FAنجیبهگیلانیپوردانشجوی کارشناسی ارشد جنگلداری، دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، ایراناکبرنجفیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تربیت مدرس، ایرانسیدمهدیحشمتالواعظیناستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article19700101Having accurate information regarding to performance of skidding operations is essential to improve the economic status of a project for forest managers and contractors. The current study assessed the performance of farm tractor and mule logging systems to determine optimum combination of them. For this purpose continuous time study was used. The production model was developed using multiple regression model. Independent effective variables on farm tractor productivity were identified as skid trail slope and skidding distance and for animal system productivity the effect of skidding distance and interaction of distance and slope were significant. Productivity rate of farm tractor and animal skidding were 8.40 and 1.27 m3/hr, respectively. Costs of farm tractor and mule system were estimated 15,957 and 78,434 Rials per cubic meter, respectively. The results indicated that to reach best combination of two systems, timber must be transported as far as possible on skid trails by tractor, in this case total skidding cost will be reduced by 35%. Animal skidding system still must be limited in area where there is impossible to construct skid trail.داشتن اطلاعات دقیق در زمینه کارائی سیستمهای چوبکشی جنگل به منظور بهبود وضعیت اقتصادی یک پروژه، برای مدیران و پیمانکاران جنگل امری ضروری است. در این پژوهش عملکرد سیستمهای چوبکشی تراکتور کشاورزی و سنتی ( حمل با قاطر) در حمل الوار به منظور تعیین بهترین ترکیب این دو سیستم ارزیابی شده است. برای مطالعه اجزای کار از روش زمانسنجی پیوسته استفاده، تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از 17spss انجام و مدل پیشبینی زمان چوبکشی با بکارگیری مدل رگرسیون چندگانه حاصل شده است. در مدل چوبکشی تراکتور کشاورزی متغیرهای فاصله چوبکشی و شیب و در مدل چوبکشی سنتی متغیرهای فاصله چوبکشی و اثر متقابل فاصله و شیب به عنوان متغیرهای مؤثر معنیدار شدهاند. میزان تولید تراکتور کشاورزی و سیستم سنتی 40/8 و 27/1 مترمکعب در ساعت و هزینه این دو سیستم به ترتیب 15957 و 78434 ریال به ازای هر مترمکعب بدست آمده است. بر اساس نتایج بدست آمده بهترین ترکیب سیستم سنتی و تراکتور تریلیدار در انتقال الوار در صورتی حاصل میشود که تمامی الوارها تا جایی که مسیر چوبکشی وجود دارد با تراکتور حمل شوند و از سیستم سنتی فقط در جاهایی که امکان احداث مسیر چوبکشی ماشینرو نیست استفاده شود که با این ترکیب 35 درصد از هزینه انتقال الوار کاسته خواهد شد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30110_086ba0c710e85e427bd596b5c249c28b.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Rainfall size and interception of a Pinus eldarica afforestation in a semi-arid climate zone (Chitgar Forest Park)تأثیر اندازه باران بر بارانربایی توده کاج تهران در منطقه نیمهخشک
(مطالعه موردی: پارک چیتگر)83953011110.22059/jfwp.2012.30111FAمریمالساداتمطهریدانشجوی کارشناسیارشد دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایرانپدرامعطارداستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-1978-7646وحیداعتماداستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0001-6560-7653انوشیروانشیروانیاستادیار دانشکده منابع طبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0001-9953-3779Journal Article19700101Rainfall interception loss (I) is an important component of water balance in arid and semi-arid climate zones. The goal of this project was to quantify interception of different seasons and to determine the role of rainfall size in controlling interception in a mature semi-arid Pinus eldarica Medw. afforestation in Chitgar Forest Park near Tehran, Iran, where mean annual precipitation, and air temperature are 267.6 mm and 17.2?C, respectively. The gross rainfall (GR) was measured based on average records of six manual collectors installed in an open area adjacent to the stand and throughfall (TF) was collected by means of forty five manual collectors, similar to GR collectors, placed randomly beneath the canopy. Interception was calculated as the difference between GR and TF. Measurements were recorded based on rainfall events from September, 2009 to May, 2010. For the study period with 30 recorded rainfall events, GR and rainfall interception loss (I) totaled 164.8 and 61.2 mm respectively. The ratio of I:GR had a range of 19.5% to 100%, with 61.4% as the average value. During this period, the cumulative GR depths of 11, 10, and 9 rainfall events in autumn, winter, and spring were 43.6 mm (I= 65.8%), 72.6 (I= 55.1%), 48.6 mm (I= 62.9%), respectively. On the event scale, there was a strong logarithmic correlation between I:GR and GR in all seasons. As the size of rainfall events increased, the ratio of I:GR decreased. The results demonstrated that intercepted rainfall represents a considerable portion of GR in P.eldarica afforested ...بارانربایی جزء مهم تعادل آبی جنگلکاریها در مناطق نیمهخشک محسوب میشود. این مطالعه با هدف اندازهگیری میزان بارانربایی طی فصول مختلف در توده جنگلکاریشده کاج تهران (Pinus eldarica Medw.) و تأثیر اندازه باران بر آن واقع در پارک جنگلی چیتگر تهران انجام شد. میانگین سالیانه بارندگی و درجه حرارت منطقه مورد مطالعه به ترتیب 6/267 میلیمتر و 2/17 درجه سانتیگراد میباشد. میزان بارندگی در هر بارش با استفاده از شش عدد جمعآوری کننده که در یک فضای باز مجاور توده نصب شده بودند، اندازهگیری گردید. برای اندازهگیری میزان تاجبارش، تعداد 45 جمعآوری کننده در زیر توده بهطور تصادفی نصب گردید و اندازهگیریها از مهر 1388 تا اردیبهشت 1389 انجام شد. از 30 بارندگی اندازهگیری شده با مجموع عمق 8/164 میلیمتر، 2/61 میلیمتر آن (به طور میانگین 4/61 درصد از بارندگی در هر بارش) به بارانربایی اختصاص یافت. در این مدت، در فصل پاییز، زمستان و بهار (تا اواسط اردیبهشت) به ترتیب 11، 10 و 9 مورد باران با اندازه تجمعی 6/43، 6/72 و 6/48 میلیمتر ثبت شد که از این مقادیر متوسط بارانربایی به ترتیب 8/65، 1/55 و 9/62 درصد از بارندگی برآورد شد. نتایج این مطالعه، روابط قوی بین بارانربایی و اندازه باران را نشان داد به طوری که با افزایش اندازه باران، سهم باران ربایی یا نسبت بارانربایی به بارندگی در هر بارش، کاهش نشان میدهد. بارانربایی بخش قابل توجهی از بارندگی در هر بارش را در توده جنگلکاری شده کاج تهران به خود اختصاص میدهد و از آنجاییکه آب عامل محدود کننده استقرار و رشد جنگل ...https://jfwp.ut.ac.ir/article_30111_0889510bb693979449a6af88dec353e2.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320The grading of Alnus glutinosa and Acer velutinum seedlings in Shanderman and Safrabasteh forest nursery in Guilan province.درجهبندی نهالهای توسکا ییلاقی و افراپلت در دو نهالستان استان گیلان971063011210.22059/jfwp.2012.30112FAسارامعتکفماسولهدانشآموخته کارشناسیارشد، دانشگاه گیلان، ایرانتیموررستمیشاهراجیدانشیار دانشگاه گیلان، ایرانامیراسلام بنیاددانشیار دانشگاه گیلان، ایرانJournal Article19700101Seedling grading is one of the main aspects of producing good quality seedling in forest nursery. It is obvious that good quality seedlings would have highly survival and performance in field after out planting. This study was conducted to grade Acer velutinum and Alnus glutinosa seedling in Shanderman and Safrabasteh forest nurseries in Guilan province. For each species, 100 seedlings were selected randomly from seedbed. Collar diameter, height, number of root and leaf area of seedlings were measured. The results indicated that there was significant correlation at 1% level, between collar diameter with number of roots, leaf area and seedling height. Furthermore, it is cleared that the seedling could be graded by collar diameter in four classes. Suitable collar diameter for Alnus glutinosa and Acer velutinum were 6 – 8 mm. and 10 – 14 mm, respectively.درجهبندی نهال در نهالستان یکی از معیارهای اصلی در تولید نهالهای با کیفیت مطلوب میباشد. تولید نهال با کیفیت خوب علاوه بر زنده مانی بالا در رویش آن در عرصه نیز موثر است. هدف این مطالعه درجهبندی نهالهای تولید شده توسکا و پلت در دو نهالستان شاندرمن و صفرا بسته در استان گیلان است. از هر گونه تعداد 100 اصله نهال به روش تصادفی سیستماتیک انتخاب گردید و عواملی چون: قطر یقه، ارتفاع نهال، تعداد ریشههای فرعی و سطح برگ (بخش فتوسنتزکننده) اندازه گیری شدند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که بین قطر یقه با عواملی چون تعداد ریشه های فرعی ، سطح برگ و ارتفاع نهال همبستگی معنی دار در سطح 1% وجود دارد و بر اساس قطر یقه ، نهالها درچهار دسته 1، 2 ، 3 و 4 درجهبندی شدند.مناسبترین قطر یقه برای نهالهای توسکا بین 6 تا 8 میلیمتر و برای افرا پلت بین 10 تا 14 میلیمتر مشخص شد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30112_fad1990dc97d95205ffbc6169b3a4984.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Kraft Pulping of Two Fast Growing Populus euramericana Clonesتولید خمیرکاغذ کرافت از دو رقم تندرشد صنوبر گونه ارومریکن1071183011310.22059/jfwp.2012.30113FAسعیدمهدویاستادیار مؤسسه تحقیقات جنگلها و مراتع کشور، بخش تحقیقات علوم چوب و فرآوردههای آن، ایرانحسینکرمانیاناستادیار دانشکده فناوریهای نوین، دانشگاه شهید بهشتی، ایرانامیدرمضانیاستادیار دانشکده فناوریهای نوین، دانشگاه شهید بهشتی، ایرانصفدرمولویفارغالتحصیل رشته خمیر و کاغذ دانشکده فناوریهای نوین، مقطع تحصیلی کارشناسی ارشد, دانشگاه شهید بهشتی، ایرانJournal Article19700101Based on the results of field experiments on poplar clones in Karaj, two fast-growing Clones of Populus euramericana i.e. P.e. vernirubensis & P.e. costanzo were selected for pulping investigation. Three trees from each clone at the age of 12 years were selected and samples were cut at the breast height. Average length, width and thickness of the chips showed no significant difference. Kraft pulping variables including five pulping times (15 to 75 min.) and two chemical charges (18 % AA at 23 % Sulfidity and 20 % AA at 25 % Sulfidity) were applied. The accepted yield, kappa number and rejects measurement of pulps showed that the optimal pulping condition is cooking time 45 min and AA 18% at 23% Sulfidity. The pulps from the two clones showed no significant difference in pulp beatability to target freeness of 400 ml CSF. Bauer McNett fiber classification test showed that P.e. costanzo provides higher fiber length and lower fines content. Statistical comparison of wood production, pulp and handsheet properties of the two clones indicated that P.e. costanzo is superior clone in burst strength index and average fiber length, whereas P.e. vernirubensis is more suitable in terms of growth rate and tear strength index. Significant differences were not observed between clones in other properties.بر اساس نتایج طرح تحقیقاتی بررسی سازگاری ارقام مختلف صنوبر در کرج، دو رقم تندرشد صنوبر شامل رقمهای ورنیروبنسیز و کاستانزو گونه ارومریکن1 انتخاب شدند. نمونهبرداری از ارتفاع برابر سینه 3 پایه درخت 12 ساله از هر رقم انجام شد. بین میانگین طول، پهنا و ضخامت خردهچوبها اختلاف معنیداری وجود نداشت. عوامل متغیر پخت کرافت شامل زمان پخت در 5 سطح (15 تا 75 دقیقه) و میزان مواد شیمیایی در 2 سطح (قلیائیت فعال 18% با سولفیدیته 23% و 20% با 25%) بودهاند. با توجه به بازده قابل قبول، عدد کاپا و وازده خمیرکاغذ، زمان پخت 45 دقیقه، قلیائیت فعال 18% با سولفیدیته 23% به عنوان شرایط بهینه تولید خمیرکاغذ برای ساخت کاغذ دستساز انتخاب شدند. رفتار پالایشپذیری الیاف خمیرکاغذ تهیه شده از دو رقم برای رسیدن به درجه روانی 400 میلیلیتر استاندارد کانادایی نشان داد که اختلاف بین دو شاخص برای خمیرکاغذ از این دو رقم معنیدار نیست. طبقهبندی الیاف خمیرکاغذ به دست آمده با استفاده از دستگاه بوئرمکنت2 رقم کاستانزو را با شاخص طول الیاف بیشتر و نرمه کمتر، نشان داد. مقایسه آماری ویژگیهای دو رقم از نظر میزان تولید چوب و نیز خمیر و کاغذ دست ساز نشان داد که رقم کاستانزو در شاخص مقاومت به ترکیدن و میانگین طول الیاف خمیرکاغذ و رقم ورنیروبنسیس در میزان رویش و شاخص مقاومت به پاره شدن برتر است و در سایر ویژگیها بین آنها تفاوت معنیداری وجود ندارد.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30113_b4398c2d685d503299cb41826ef73461.pdfدانشگاه تهراننشریه جنگل و فرآورده های چوب5052-200865120120320Dendrochronological Investigation of Radial Growth of Quercus infectoria in Kermanshah Oak Forestsارزیابی رویش شعاعی گونه مازو Quercus infectoria در جنگلهای بلوط کرمانشاه با استفاده از دانش گاهشناسی درختی1191293011410.22059/jfwp.2012.30114FAفاطمهنجفیهرسینیدانش آموخته کارشناسی ارشد صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تهران، ایرانکامبیزپورطهماسیدانشیار گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تهران، ایران0000-0002-1858-7765علینقیکریمیاستاد گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشکده منابعطبیعی، دانشگاه تهران، ایرانJournal Article19700101Many characteristics of the trees including annual ring width are affected by climate variations. This research investigates the effect of temperature and precipitation on tree rings of Quercus infectoria. Twenty two healthy and thick trees were selected from oak forests located in the region near Javanrood in Kermanshah with geographical coordinations of 34° 47' 30"N and 46° 20' 6E". Samples were taken by increment borers. After preparing the sample surfaces, rings width were measured by binocular and LINTAB measurement table and TSAP software. Cross dating was carried out using TSAP software. Data of six trees were excluded because of low cross-dating indexes. ARSTAN software was used to develop the ring-width chronology. Data of temperature and precipitation were collected from the nearest meteorological station and their effect on tree-rings were investigated. The results showed that temperature had a negative effect whereas precipitation had a positive effect on rings width because of warm and dry condition of the region. Rings width was positively and significantly correlated with precipitation in March and May while temperature affected the rings width negatively and significantly in January, February and June. The effect of precipitation on tree growth was more significant than temperature.بسیاری از ویژگیهای درختان از جمله پهنای حلقههای سالانه تحت تأثیر تغییرات آب و هوایی قرار میگیرند. این تحقیق، اثر دما و بارندگی را بر روی حلقههای رویش گونه Quercus infectoria بررسی میکند. بهمنظور انجام این تحقیق 22 درخت قطور و سالم گونه مازو از جنگلهای بلوط واقع در شهرستان جوانرود استان کرمانشاه با مختصات جغرافیایی 34 درجه و 47 دقیقه و 30 ثانیه شمالی و 46 درجه و 20 دقیقه و 6 ثانیه شرقی، انتخاب گردیدند. نمونهها بهوسیله مته رویشسنج تهیه شدند. پس از آمادهسازی سطح نمونهها، پهنای حلقههای رویش توسط بینوکولار و میز اندازهگیری LINTAB5 و نرمافزار TSAP اندازهگیری شد. تطابق زمانی بین نمونهها نیز با نرمافزار TSAP به انجام رسید. نمونههای 6 درخت بهعلت عدم تطابق زمانی مناسب حذف گردیدند. کرونولوژی منطقه با استفاده از نرمافزار ARSTAN تهیه گردید. دادههای بارندگی و دما از نزدیکترین ایستگاه هواشناسی منطقه گردآوری شدند و تأثیر آنها بر روی حلقههای سالانه درختان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان دادند که بهعلت گرم و خشک بودن منطقه بارندگی تأثیر مثبت و دما اثر منفی بر روی رویش درختان داشتهاست. بیشترین اثر مثبت و معنیدار بارندگی در ماههای مارس (اسفند) و می (اردیبهشت) و بیشترین اثر منفی و معنیدار دما در ماههای ژانویه (دی)، فوریه (بهمن) و ژوئن (خرداد) مشاهده گردید. همچنین مشاهده گردید که تأثیر بارندگی بر روی رشد درختان بلوط بیشتر از دما بود.https://jfwp.ut.ac.ir/article_30114_b70ea992e3a340acf6d43bdc37768cec.pdf